تا به حال هيچ كس جرات نداشته به من چپ نگاه كنه...
ولي الآن كسي هست كه وقتي بهم لگد ميزنه، شادي تمام وجودم رو فرا ميگيره!!
فكر كنم به اين ميگن : معجزهي مادر بودن!
دوستت دارم عزيزم... اين بيرون منتظر تو هستم...
هدی خاتون جان تا این لحظه 9 سال و 11 ماه و 6 روز سن دارد
***دختر قشنگم، 6 ماهگیت مبارك!***
تا به حال هيچ كس جرات نداشته به من چپ نگاه كنه...
ولي الآن كسي هست كه وقتي بهم لگد ميزنه، شادي تمام وجودم رو فرا ميگيره!!
فكر كنم به اين ميگن : معجزهي مادر بودن!
دوستت دارم عزيزم... اين بيرون منتظر تو هستم...
قربوووونت برم ماماني كه 5 ماه اون تويي و حوصله ات سر رفته!!!
غصه نخور مامان!! يه كم ديگه صبر كني ميارمت بيرون و با دنياي فوق العاده اين طرف آشنات ميكنم...
فعلا خوب بخور و بخواب و لذت ببر از بيكاري!!!
تا بعد!
هزار تا بوس آبدار
سلام عزيزم
ديروز با بابا سعيد و مامان بزرگ رفتيم دكتر تا سونوگرافي انجام بديم و از سلامت شما مطمئن بشيم... اين اولين بار بود كه بابا سعيد بعد از چهارماه مي خواست شما رو از نزديك ببينه... وقتي دكتر شما رو به بابا نشون داد، بابا قند تو دلش آب ميشد و مرتب از شما فيلم ميگرفت...
خلاصه كه كارمون تا ظهر طول كشيد و چون شما سرتو برگردونده بودي و خانم دكتر بيني نازت رو نميديد، سه بار سونوگرافي رو تكرار كرديم.. آخه اندازه گيري طول بيني از فاكتورهاي مهم بود...
راستي مامان بزرگ هم چند لحظه آخر سونوگرافي اومد توي اتاق و روي ماهت رو ديد عزيزم...
از ديروز كه از مطب دكتر برگشتيم حس و حال باباسعيد و مامان بزرگ خيلي عوض شده... انگار كه با ديدنت، به وجودت يقين پيدا كردند.. بالاخره هرچي باشه ديدن تكون خوردن تو، عزيز دلم، با ديدن يه عكس كوچيك از زمين تا آسمون فرق ميكنه...
مامان جان، منم از ديدنت قند توي دلم آب ميشد... مخصوصا وقتي دستاتو برام تكون ميدادي و وقتي كه حتي بند انگشتات رو هم توي سونو ديدم... خيلي ناز بود... راستي لبات رو هم مثل بابا سعيد غنچه ميكردي... دوست داشتم بيرون بودي و ميخوردمت!! از بس كه ناز و شيريني!!
عزيزم به همين زودي دلم برات تنگ شده و براي لحظه ديدنت لحظه شماري ميكنم... زود و سر موقع بيا پيشمون....
سالم و شاد باشي كوچولوي ورزشكار مامان!(اين صفتي بود كه خانم دكتر بهت داد.. آخه خيلي حركات آكروباتيك انجام ميدادي!)
**هزار تا بوس از طرف مامان چشم انتظارت**
سلام دوستاي خوبم...
ممنونم از عزيزاني كه اين مدت به من و ني ني گل باقالي سر زدن...
راستش ني ني ما مثل ني ني هاي شما كه به دنيا اومدن هر روز خبر تازه نداره...
واسه همين دير به دير مطلب ميذارم...
مگه اينكه خبري بشه...
از همتون ممنون كه احوالمون رو پرسيدين....
___________________________
سلام به همه
ممنون از راهنمايي ها
خدا رو شكر الآن خيلي بهترم....
ادامه اين پست رو حذف كردم كه چشمم بهش نخوره....
ني ني گل باقالي روز به روز بزرگتر ميشه...
دعا كنيد تهوعم زودتر تموم شه
ممنون از همه
عصر ديروز وقتي به پزشكم مراجعه كردم كه از پوچ بودن بارداريم اطمينان صد در صدي حاصل كنه و خودم رو براي سقط آماده كرده بودم... دكترم گفتند كه: شما از معدود مادران خوش شانس هستي... ..
دوستان ببخشيد كه اين پست نيمه كاره موند..... بله.... ميگفتم
پزشكم در كمال تعجب گفت كه ني ني شما حي و حاضر هست و قلبش هم داره تالاپ و تولوپ ميزنه....!!!!
من كه شوكه شده بودم و اصلا باورم نميشد گفتم: الكي نگيد...
و دكترم مونيتور رو به طرف من چرخوند و اون لحظه يكي از استثنايي ترين لحظات عمرم بود... وقتي يه لكه سفيد رو توي بدن ني ني قشنگم نشونم داد و گفت اين قلبشه!
يه قلب كوچولو كه داشت با سعي و تلاش تالاپ تولوپ ميكرد.... البته دكتر صداشو برام نذاشت....
فوق العاده بود.... باورم نميشد....
ايمان آوردم كه درنوميدي بسي اميد است....
حالا من يه ني ني 7 هفته اي دارم... براساس حسابهاي خانم دكتر، ني ني 1 سانت قدشه... و مثل من و بابايي قد بلند هست!!! (البته هنوز لباسي كه براش خريدم ازش بزرگه!)
اين هم اولين عكس گل باقالي:
مامان و باباها ميدونم از دست من و ني ني خسته شديد از بس تبريك گفتيد و تبريكتون رو پس گرفتيد... ولي خب اين هم يك تجربه بود كه در اختيار مامان هاي آينده قرار گرفت كه حتي اگه دكتر قطع اميد كرد يه مدت صبر كنيد شايد ني ني ديرتر خودشو نشون بده...
سلام دوستان
امروز رفتم دكتر و سونو داخلي انجام داد
معلوم شد كه يه تخمك ناقلا و وروجك همه ما رو اين مدت گذاشته بود سر كار!!
درواقع ني ني در كار نبوده و بارداري پوچ بوده....
خب منم منتظرم تا اين وروجك سقط بشه و سه ماه ديگه واسه يه ني ني واقعي اقدام كنم..
دعا كنيد راحت سقط بشه و نياز به كورتاژ و دارو نداشته باشم
ممنون
منتظر خبرهاي بعدي باشيد....
مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی